(سخن سردبیر ویژه‌نامه‌ی معنویت)

معنویت اسلام را می‌توان هم در بُعد جهان‌نگری و هم در زمینه‌ی انسان‌شناسی بازجُست. وقتی از معنویت دینی سخن می‌گوییم هم‌ مُرادمان باور و ایمان به جهان ناپیدا و عالَم غیب است که فراسوی جهان مادّی و ظاهری قرار گرفته است و هم مقصود، باور و همچنین اعتنا و توجه به ابعاد غیرجسمانی و غیرمادی وجود انسان است که به‌سامانی و بهبود وضعیت روانی و روحی وی مشروط به توجه کافی و از سرِ دقت به این زمینه‌ها و ابعاد است.

در قرآن کریم می‌خوانیم که نخستین گام در مسیر هدایت‌یافتگی، ایمان به جهان ناپیدا و عالَم غیب است: «...ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...»[بقره:1-2]؛ «این کتابی است که شک در آن روا نیست[که‌] راهنمای پرهیزگاران است. ‌همان کسانی که به غیب[نهان و ناپیدا] ایمان دارند...» و ناگفته پیداست که عالَم غیب از جنس عالَم مشهود و شهادت نیست:

غیب را ابری و آبی دیگر است

آسمان و آفتابی دیگر است

غیب و ناپیدا است یعنی از دسترس حواس پنج‌گانه و دانش‌های تجربی و طبیعی بیرون است؛ از این‌رو تنها اعتماد به پیام‌آوران الهی و ایمان به هدایت‌های آسمانی و ربّانی است که معرفت لازم را در خصوص عالَم غیب به آدمی می‌بخشد. با توجه به همین نکته است که قرآن کریم در وصف آنان که از آستان وحی روی گردانده‌اند می‌گوید: (يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ)[روم:7]؛ «فقط ظاهری از زندگانی دنیا را می‌دانند و ایشان از آخرت غافلند». روشن است فردی که علاوه بر جهان پیدا و مشهود به عوالَم غیب و ناپیدا هم باور دارد در چه گستره‌ی فراختر و پهنه‌ی وسیع‌تری قدم می‌زند و جهان او تا چه پایه پهناور و بی‌کرانه است و کسی که در تنگنای ماده و صورت زندانی است چه زیستن دشوار و درتنگنایی دارد: (وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا...)[طه:124]؛ «و هر كه از يادكرد و پند من روى بگرداند پس زيستنى تنگ دارد...»

ایمان به غیب که یکی از مهمترین مؤلفه‌های معنویت دینی است در وهله‌ی نخست، شامل ایمان به خداوند است، که اگر چه آثار و و آیاتش در جهان مشهود و شهادت پرپیداست، اما حقیقت ذاتش از دیده‌های ظاهری نهان است: (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ...)[انعام:103]؛ «دیدگان او را درنیابد و او دیدگان را دریابد...»؛ از این‌رو خداوند در جهان‌نگری مؤمنانه هم ظاهر است و هم باطن: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ...)[حدید:3]؛ ظاهر است به این معنا که آیات و آثارش به ظهور هر چه تمام در برابر دیدگان ما جلوه می‌کند و باطن است چرا که حقیقت وجود او از جنس عالَم غیب است.

همچنین ایمان به عالَم غیب، شامل ایمان به جهان بازپسین و سرای آخرت است که معرض و نمایشگاه کوشش‌های دنیوی آدمی است و به ثمر نشستن تکاپوهای مطلوب یا نامطلوب او: (اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثًا)[نساء:87]؛ «خداوند کسی است که خدایی جز او نیست، همو شما را در روز قیامت که در [فرارسیدن‌] آن شکی نیست، گرد می‌آورد، و کیست از خدا راستگوتر؟»

دیگر مؤلفه‌ی معنویت در اسلام توجه ژرف و متوازن به ابعاد روحی و غیرمادّی وجود انسان است. از منظر قرآن، انسان ترکیب‌یافته از گِل و نفخه‌ی الهی است. در او روح که جنس غیرمادی و غیرظاهری دارد دمیده شده است و همین است که او را سزاوار تکریم فرشتگان داشته است: (إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ)[ص:71-72]؛ «چنین بود که پروردگارت به فرشتگان فرمود همانا من آفریننده انسانی از گل هستم‌. پس چون او را استوار بپرداختم، و در آن از روح خود دمیدم برای او به سجده در افتید.» مبتنی بر این نگرش انسان‌شناسانه‌‌ی دینی، درنظر گرفتن نیازهای روحی و معنوی انسان شرط ناگزیر سلامت و توازن زندگی اوست و بسیاری از توصیه‌ها و وظایف دینی معطوف به تأمین نیازهای این بُعد از وجود انسان‌اند. از منظر فرزانگان و معلمان معنوی فرهنگ ما، اشتغال و عطف نظر نامتوازن و افراط‌گون به ابعاد مادی و ظاهری، با توحید ناسازگار است:

چو بت‌پرست به صورت چنان شدی مشغول 

که دیگرت خبر از لذت معانی نیست 

[سعدی]

شده ای غلام صورت به مثال بُت‌پرستان

تو چو یوسفی و لیکن به درون نظر نداری 

[مولانا]

با عطف نظر به دو مؤلفه‌ی پیش‌گفته که یکی ایمان به عالَم غیب و دیگر باور و توجه به ابعاد روحی و معنوی انسان است می‌توان مدعی شد که توازن و اعتدال در زندگی فردی و جمعی آدمیان مرهون توجهی متوازن به عالَم غیب و جنبه‌های غیرمادی انسان است. 

در اسلام، معنویت با ربّانیت گره خورده است و اصالت آن در گروِ پیروی از تعالیم وحی و آموزه‌های ربّانی است. دنیا و آخرت توأمان و به شکل متوازن مورد عنایت قرار گرفته و آبادی یکی پیش‌شرط عمارت دیگری است و معنویت، تعارض و ناسازگاری‌ای با عمارت دنیا و بهبود وضع معاش ندارد، همچنین التفات به ساحت روحی و معنوی انسان نه‌تنها تعارضی با سلامت جسمی و توانمندی مادی او نداشته بلکه ملازم آن است. از این منظر است که می‌فهمیم چرا امت ستوده‌ی قرآن، به زیور «وسطیّت» و اعتدال آراسته است: (وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا...)[بقره:143]؛ «و اينچنين شما را امتى ميانه ساختيم...»

ویژه‌نامه‌ی «معنویت»، با توجه به اهمیت این موضوع و ضرورت بازخوانی و بازاندیشی در آن و نیز با نظر به فضای معنوی ماه مبارک رمضان، به این مسأله‌ی پراهمیت و سرنوشت‌ساز می‌پردازد. به درگاه خداوند منّان امید می‌بریم و خاضعانه دست تمنا و دعا بلند می‌کنیم تا در این فرصت معنوی و فضای عطرآگین و منوّر، بهره‌ی ما را از ایمان و اخلاص و معنویت دوچندان کند و لب‌‌های برآماسیده‌ی ما را به خنکای زلال معنا و ایمان، میهمان گرداند. 

امیدواریم نشریه‌ی حاضر مورد پسند و توجه معناجویان و خدااندیشان قرار گیرد. 

والحمدلله اولا و آخراً